تور ارمنستان

تور گرجستان

تور ارمنستان|تور گرجستان|قیمت تور ارمنستان و تور گرجستان مشاوره خانواده

تور ارمنستان |تور گرجستان|دیدنی های ارمنستان|قیمت تور ارمنستان|دیدنی های گرجستان|قیمت تور گرجستان

.
درباره ما
آخرین مطالب
اطلاعات کاربری
خبرنامه
دیگر موارد
آمار وب سایت

حضرت آدم (ع) و آگاهی از شهادت امام حسین (ع)

در روایت آمده که وقتی حضرت آدم(ع) به زمین آمد، حوّا را ندید. در جستجوی او برآمد تا اینکه به سرزمین کربلا رسید. به مجرّد این که وارد کربلا گردید، سینه اش تنگ شد و غمناک گردید و پایش در همان محلّی که حسین(ع) به شهادت رسیده بود(قتلگاه)لغزید و (بر اثر افتادن) خون از پایش جاری شد. پس حضرت آدم(ع) سر به سوی آسمان بلند کرد و عرض کرد: خدای من! آیا از من گناه دیگری سر زد که این گونه عقابم کردی؟ به راستی من تا کنون تمام روی زمین را سیر کردم و در هیچ کجا چنین مصیبتی که در این زمین برایم پیش آمد، پیش نیامده بود.

«فأوحی اللّه الیه یا آدم ما حدث منک ذنبٌ، ولکن یقتل فی هذه الارض ولدک الحسین ظلماً فسال دمک موافقةً لدمه؛ پس خداوند به آدم وحی کرد که ای آدم! از تو گناهی سرنزد ولیکن در این سرزمین فرزندت حسین(ع) از راه ظلم و ستم کشته می شود. پس خون تو به خاطر همراهی خون او روان گردید.»

آدم(ع) پرسید: پروردگارا! آیا حسین پیغمبر است؟ فرمود: نه ولیکن سبط و نوه پیغمبر است. پس آدم(ع) گفت: قاتل او کیست؟ فرمود: یزید، لعن شده اهل آسمانها و زمین. پس آدم(ع) به جبرئیل گفت: من چه کاری انجام دهم؟ فرمود: یزید را لعن کن! پس او را چهار مرتبه لعن کرد.

آن گاه به سمت عرفات حرکت کرد و حوا را در آنجا یافت.

از دُرالثمین در تفسیر سخن خدا که فرمود:«فتلقّی آدم من ربّه کلماتٍ؛ پس آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت کرد.» نقل شده است که آدم(ع) در ساق عرش اسامی پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) را دید. پس جبرئیل به او تلقین کرد که بگو: «یا حمید بحق محمّد! یا عالی بحق علی!، یا فاطر بحقّ فاطمه!یا محسن بحقّ الحسن و الحسین و منک الاحسان».

وقتی به نام امام حسین(ع) رسید، «سالت دموعه و انخشع قلبه و قال یا اخی جبرئیل فی ذکر الخامس ینکسر قلبی و تسیل عبرتی قال جبرئیل ولدک هذا یصاب بمصیبةٍ تصغر عندها المصائب؛ اشکش جاری شد و قلبش خشوع پیدا کرد (و شکست) و گفت: برادرم جبرئیل در نام پنجم دلم شکست و اشکم جاری شد(راز این مسئله چیست؟) جبرئیل گفت: این فرزندت به مصیبتی گرفتار می شود که تمام مصیبت ها در مقابل آن کوچک است.»

پس گفت ای برادر! آن مصیبت چیست؟ جبرئیل گفت: «یقتل عطشاناً غریباً وحیداً فریداً لیس له ناصرٌ ولامعین ولوتراه یا آدم و هو یقول واعطشاه واقلّة ناصراه حتّی یحول العطش بینه و بین السّماء کالدّخان؛ تشنه و غریب وتنها و بی کس کشته می شود و یاور و کمک کاری برای او نیست و اگر (در آن حال) او را می دیدی، ای آدم! (متوجه می شدی که) او می گوید: وای از تشنگی! وای از کمی یاری کننده! (آن قدر این ناله را می گوید) تا اینکه تشنگی بین او و بین آسمان همچون دود حائل می شود.» و ادامه داد: سپس او را جز با شمشیرها جواب نمی دهند و (جام) مرگ را می نوشد. پس همچون گوسفند او را از قفا سر می برند و دشمنانش اموال او را به غارت می برند و سرهای او و یارانش را به شهرها می برند، در حالی که زنان(اسیر) با آنهاست. چنین در علم(خدای) واحد منان سبقت گرفته است. «فبکی آدم و جبرئیل بکاء الثّکلی ؛ پس آدم(ع) و جبرئیل همچون زن بچّه مرده گریستند.»





:: بازدید از این مطلب : 534
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : رامش
ت : جمعه 1 مرداد 1395
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
***************************
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی